۱ خرداد ۱۳۸۹

ما همه شیریم ، شیران علم

دوستی دارم که تا همین دو هفته پیش پایش را کرده بود توی یک کفش و می خواست یک شیر بچه ی دو سه هفته ای را بیاورد خانه در خانه ترو خشکش کند . برنامه ریزی هایش را کرده بود این بچه شیر را یک میلیون و دویست هزار تومان اجاره کند برای شش ماه .
خوب دارندگی است و برازندگی ولی  یک کارهایی از عقل به دور است به نظر من ! با اوصحبت کردم که از روزانه 2 کیلوگرم گوشت بدون استخوانی که به این بچه شیرباید بدهی تا مثل بچه ی آدم رشدش را بکند و سوء تغذیه نگیرد که بگذریم . فکر پی پی اش را کرده ای ؟ والله   بچه ی آدمیزاد به نان خوردن که می افتد پی پی می کند اندازه ی سرش  چه برسد به بچه شیری که هر روز 2 کیلو گوشت می خورد !  در ِ   باسنش ( به ضرورت ادب از بکار بردن لفظ پر معنی اجتناب کرده ام ، لفظ بی معنی را آورده ام ) را هم که نمی توانی مهر و موم کنی  ! برایت پی پی می کند این هوا . سگ هم نیست تا قلاده اش را بگیری ببری توی حیاط مجتمع توی باغچه کارش را بکند  . پس لابد وان خانه اتان را باید بدهی روزی یک بار بیایند با خاک مناسب و خشک  پر کنند تا حیوان را آن تو سر پا بگیری !
از اینها گذشته امروز و فردا می افتد به پنجول کشیدن به در و دیوار تا چنگالهایش را سوهان کند . آنوقت است که  مبل و صندلی و پرده می شود جگر زلیخا وافسردگی اش می ماند برای تو . بازی کردنش هم که خوب ، جای خود دارد . آمدیم و یک هو جو گیر شد خواست یک گاز کوچولو از لپت بگیرد،  بعدش  چه می کنی ؟ می گویی دهنت را باز کن لپم را پس بده ؟
خلاصه راضی اش کردم  برود پولش را پس بگیرد و از خیر اجاره کردن بچه شیر بگذرد . ولی دلم برایش سوخت با خودم گفتم : لابد تنهاست ، دنبال یک بازیچه می گردد دیشب برایش پیامک فرستادم که:  دوست داری یکی از بچه گربه هایم را که صد گرم وزن دارد و هنوز شیرمادرش را می خورد به تو بدهم ؟
بلافاصله برایم جواب فرستاد که : جا یم کجا بود ؟ خودت که وضعیت من را می دانی ؟

ناخود آگاه یادم به خودمان افتاد . ما ایرانی ها  از صدر تا به ذیل همین طوریم . فرقی ندارد که چه هستیم و در کجا ؟  چه می کنیم و چه نمی کنیم ؟ وزیر هستیم یا وکیل ، روحانی هستیم یا دبیر، رئیس جمهور هستیم یا رفتگر   ما همه  رویا پردازانی خیالاتی هستیم . خودمان را در حد و اندازه ی شیر می بینیم اما در عمل قدرت تر و خشک  یک بچه گربه را هم نداریم . همه امان زود  جو گیر می شویم ، خودمان را و ظرفیتهای خودمان را خیلی بالاتر از آنچه هستیم  می بینیم  .  هنوز در برنامه ریزی برای  یک شهر یک خیابان یک کوچه در مانده ایم اما می خواهیم برای دنیا برنامه بریزیم .
  • خلاصه ما همه شیریم ( شیران علم)                حمله امان از باد باشد دم به دم

این است دیگر، همین است، درست فهمیدید بچه گربه روی دست من مانده عصبانی هستم !


  • شیران علم : شیر نقاشی شده روی پرچم  
  • باد : غرور
Hassan گفت...
خيلي خوبه كه معني شيران علم را نوشتيد
در ضمن فكر كنم كلمه باد ايهام داشته باشد هم به معني وزيدن باد و تكان دادن پرچم است و هم به معني غرور

۱۷ نظر:

Unknown گفت...

جالبه
ما وقعا شیران علمیم؟؟؟
باید باشیم
وبلاگ تو عالی بود
من شما رو لینک کردم با اجازه بروز شدی حتما خبرم کن
یا حق و الحق

یه زن گفت...

می خوای من از بچه گربه ات نگه داری کنم؟؟؟؟؟؟؟
البته راضی کردن جناب سرهنگ و خانومش با خودت دیگه :D

نسيم گفت...

سلام از وبلاگ كيوان (لابيرنت-از پشت يك سوم) به اينجا رسيدم. تجربه هاي مشابه اي در مورد بچه ها داريم.خيلي خوب مي نويسيد. به فيوريتم اضافه شديد موفق باشيد.

ناشناس گفت...

ولی فکر کنم شما رویا پردازای خیالاتی باشید.
باز هم از خانواده تخیلی تان بنویسید دوست عزیز.

فرشید گفت...

از بچه گربه رسیدی به نظم نوین جهانی و همچنین جهانی که ما پیش قراولش خواهیم بود. با این حساب یه چند وقت دیگه باز باید دنبالت بگردیم.
اما از اینا گذشته نگهداری این حیوانات داره مد میشه. جالب اینه که دیوار هیچ آپارتمانی تحمل یک ضربه بدن این حیوانات رو نداره.

کیقباد گفت...

اگر بشود این بچه گربه ی روی دست مانده را صحیح و سالم 919 کیلومتر ناقابل ارسال بفرمایید ، به دیده منت پذیرایش بوده و کلیه ی حقوق حیوانات را در حقش اعمال میکنیم حتی از حقوق بشر هم بهتر !
ضمنا" قیمت آن بانضمام هزینه ی حمل و نقل اعم از هوایی یا زمینی و سایر مخارج مربوطه نیز تمام و کمال پرداخت خواهد شد .
و دیگر اینکه این کامنت جدی میباشد !

خارخاسک هفت دنده گفت...

شما کجا زندگی می کنید ؟

كيقباد گفت...

بنده در شيراز جنت طراز زندگي - زندگي ؟ بله به گمانم همان زندگي درست باشد _ مي نمايم !

خارخاسک هفت دنده گفت...

راه دور به دردسرش نمی ارزه – یک چیزی گفتی که نشدنی باشه – بعد مگه شما خودتون تو شیراز گربه ی سر راهی ندارین ؟

Hassan گفت...

خيلي خوبه كه معني شيران علم را نوشتيد
در ضمن فكر كنم كلمه باد ايهام داشته باشد هم به معني وزيدن باد و تكان دادن پرچم است و هم به معني غرور

پست جالبي بود. لذت بردم.

شروین گفت...

خار خاسک جان
گیلاسی در به در داره دنبال یه بچه گربه میگرده
البته نمیدونم چقدر کوچیک منظورشه
ولی یه پیغام براش بذار

كيقباد گفت...

آخه خسته شديم بسكه ميو ميوي شيرازي شنيديم . گفتيم يه چن وقت واسه تنوع هم كه شده ميو ميوي تهراني بشنويم !
ولي مث اينكه بايد از خيرش بگذريم . ممكنه توو راه بلا ملايي سرش بياد . اونم توو اين گرما و گردغبار اهدايي كشورهاي دوست و برادر !

نسيم گفت...

عجب جواب خوبي به كيقباد دادين!

خارخاسک هفت دنده گفت...

به کیقباد
حالا کی گفته من تهرانی هستم .

به حسن
با سلام خیلی ممنونم.خیلی تذکر به جایی بود .
تشکر می کنم که گفتی من از قلم انداخته بودمش شاید از خود خواهی .

شاسوسا گفت...

وای چقدر نازه بچه گربه ات.
من اونجا بودم یکیشونو می گرفتم ازت.
عاشق بچه گربه ام. وسایل و ادوات نگهداریم دارم!

sizarta گفت...

اگر تا يكماه ديگه بتوني نگه داريش كني من ماه آينده مام ايران و ازت تحويلش ميگيرم چون بچه گربه ات خيلي خوشگله و منم در به در دنبال بچه گربه اين شكلي ميگردم ميخوام با خودم بيارمش اينجا.قبول؟؟؟

terme گفت...

ye kam dg sabr koni bayad mozaede bezari vase on gorbeye fingholet ;)

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...