۲۶ آذر ۱۳۸۸

ته بندی

 خسته و خواب آلوده ام از کلاس آمده ام
 فردا به کویر می رویم  رمل ببینیم
 دخترک مشقهایش را ننوشته
 لباسهای بچه ها را توی ماشین نینداخته ام
آقای خانه گرسنه است
دوش نگرفته ام .
خدایا چرا من اینجا نشسته ام اراجیف به هم می بافم
بروم به کارهایم برسم
فردا شاید بشود ازکویر چیزهای بیشتری گفت

هیچ نظری موجود نیست:

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...